Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تضعیف کننده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
debilitating
/dəˈbɪləˌteɪtɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more debilitating]
[حالت عالی: most debilitating]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تضعیف کننده
فرسایشی
1.The lack of investment savings has a debilitating effect on the economy.
1. کمبود سپرده ی سرمایه گذاری تاثیری فرسایشی بر اقتصاد دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
debilitate
debenture
debbie
debauchery
debauched
debilitation
debility
debit
debit card
debonair
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان