[اسم]

debauchery

/dəˈbɔʧəri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عیاشی عیاشانه، فساد (اخلاقی و جنسی)

مترادف و متضاد corruption
  • 1.The prince lived a life of debauchery until he discovered a spiritual dimension to life.
    1. آن شاهزاده، زندگی عیاشانه‌ای داشت تا زمانی که او بعدی معنوی از زندگی را کشف کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان