Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اعلام کردن
2 . اظهار کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to declare
/dɪˈkler/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: declared]
[گذشته: declared]
[گذشته کامل: declared]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اعلام کردن
اعلان کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اعلام کردن
اعلان کردن
مترادف و متضاد
announce
proclaim
state
1.Have you got anything to declare?
1. چیزی برای اعلام کردن دارید؟
2.They declared their support for the proposal.
2. آنها حمایت خود را از پیشنهاد اعلام کردند.
to declare war
اعلان جنگ کردن
2
اظهار کردن
(رسما) بیان کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اظهار کردن
1.You must declare all your income on this form.
1. باید تمام درآمدت را در این فرم اظهار کنی [بنویسی].
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
deck up
deck shoe
deck screw
deck out
deck chair
decline
decode
decompose
decompress
decor
کلمات نزدیک
declaration of income
declaration form
declaration
declamation
declaim
declare war
declared
declassified
declension
declination
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان