[فعل]

to declare

/dɪˈkler/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: declared] [گذشته: declared] [گذشته کامل: declared]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اعلام کردن اعلان کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اعلام کردن اعلان کردن
مترادف و متضاد announce proclaim state
  • 1.Have you got anything to declare?
    1. چیزی برای اعلام کردن دارید؟
  • 2.They declared their support for the proposal.
    2. آنها حمایت خود را از پیشنهاد اعلام کردند.
to declare war
اعلان جنگ کردن

2 اظهار کردن (رسما) بیان کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اظهار کردن
  • 1.You must declare all your income on this form.
    1. باید تمام درآمدت را در این فرم اظهار کنی [بنویسی].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان