Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . با صدای بلند قرائت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to declaim
/dɪˈkleɪm/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: declaimed]
[گذشته: declaimed]
[گذشته کامل: declaimed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
با صدای بلند قرائت کردن
دکلمه کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دکلمه کردن
مترادف و متضاد
speak loudly
1.He declaimed against the evils of alcohol.
1. او علیه مضرات الکل (متنی) دکلمه کرد.
2.She declaimed the famous opening speech of the play.
2. او سخنرانی اول نمایش نامه را با صدای بلند قرائت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
decking
deckhouse
deckhand
deckchair
deck shoe
declamation
declaration
declaration form
declaration of income
declare
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان