Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . متعهد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
dedicated
/ˈdɛdəkeɪtəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more dedicated]
[حالت عالی: most dedicated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متعهد
وفادار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متعهد
مترادف و متضاد
committed
devoted
1.She is a dedicated teacher.
1. او یک معلم متعهد است.
2.She is dedicated to her job.
2. او به شغلش متعهد است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
decrement
decreased
decrease
decorative bowl
decoration
deduct
deduction
deep
deep end
deep freezer
کلمات نزدیک
dedicate
dedesertification
decubitus
decrypt
decry
dedication
deduce
deduct
deductible
deduction
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان