[فعل]

to deify

/ˈdiəˌfaɪ/
فعل گذرا
[گذشته: deified] [گذشته: deified] [گذشته کامل: deified]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (کسی را) خدا دانستن از کسی بت ساختن، به عنوان خدا پرستیدن

مترادف و متضاد idolize worship
  • 1.When people deify the leader of their country, he or she is able to abuse power more easily.
    1. وقتی که مردم، رهبر کشورشان را خدا بدانند [مانند خدا بپرستند]، آن مرد یا زن می‌تواند راحت‌تر از قدرت سوءاستفاده می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان