[صفت]

dejected

/dɪˈʤɛktɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more dejected] [حالت عالی: most dejected]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غمگین مایوس

معادل ها در دیکشنری فارسی: بدبخت
مترادف و متضاد despondent disheartened downcast cheerful happy
  • 1.His biography related that Edison was not dejected by failure.
    1. زندگینامه "ادیسون" حاکی از آن است که او از شکست غمگین نمی‌شد.
  • 2.There is no reason to be dejected because we did not get any volunteers.
    2. دلیلی وجود ندارد که چون داوطلبی نداشتیم، مایوس شویم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان