Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . غمگین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
dejected
/dɪˈʤɛktɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more dejected]
[حالت عالی: most dejected]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
غمگین
مایوس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدبخت
مترادف و متضاد
despondent
disheartened
downcast
cheerful
happy
1.His biography related that Edison was not dejected by failure.
1. زندگینامه "ادیسون" حاکی از آن است که او از شکست غمگین نمیشد.
2.There is no reason to be dejected because we did not get any volunteers.
2. دلیلی وجود ندارد که چون داوطلبی نداشتیم، مایوس شویم.
تصاویر
کلمات نزدیک
deject
deity
deist
deism
deign
dejection
dekko
del
delay
delayed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان