[صفت]

derelict

/ˈdɛrəˌlɪkt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more derelict] [حالت عالی: most derelict]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 متروکه رها شده، ویران

معادل ها در دیکشنری فارسی: متروک متروکه
مترادف و متضاد abandoned deserted
  • 1.Even though it was dangerous, the children enjoyed playing in the derelict house.
    1. با اینکه خطرناک بود، کودکان از بازی کردن در آن خانه متروکه لذت بردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان