[فعل]

to deride

/dɪˈraɪd/
فعل گذرا
[گذشته: derided] [گذشته: derided] [گذشته کامل: derided]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تمسخر کردن به باد تمسخر گرفتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: استهزا کردن ریشخند کردن
مترادف و متضاد mock
  • 1.The play was derided by the critics.
    1. نمایش توسط منتقدین به باد تمسخر گرفته شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان