[اسم]

derision

/dɪˈrɪʒn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تمسخر ریشخند

معادل ها در دیکشنری فارسی: استهزا تمسخر ریشخند
مترادف و متضاد scorn
  • 1.He became an object of universal derision.
    1. او مایه تمسخر جهانی شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان