[فعل]

to deteriorate

/dɪˈtɪriəˌreɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: deteriorated] [گذشته: deteriorated] [گذشته کامل: deteriorated]

1 بدتر شدن وخیم شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: افت کردن
  • 1.Her health deteriorated as she got older.
    1. وقتی که بزرگتر شد، (وضع) سلامتی‌اش بدتر شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان