Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . انگشتر الماس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
diamond ring
/ˈdaɪmənd rɪŋ/
قابل شمارش
1
انگشتر الماس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انگشتر الماس
1.I gave my fiancé the biggest diamond ring.
1. من به نامزدم بزرگترین انگشتر الماس را دادم.
تصاویر
کلمات نزدیک
diamond anniversary
diamond
diamine
diametrically
diameter
diamond wedding
diamonds
diana
diane
dianne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان