[صفت]

dispersed

/dɪˈspɜːrs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more dispersed] [حالت عالی: most dispersed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پراکنده

معادل ها در دیکشنری فارسی: پراکنده متفرق
مترادف و متضاد scattered spread
  • 1.The dispersed crowd
    1. جمعیت پراکنده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان