[صفت]

diverse

/daɪˈvɜrs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more diverse] [حالت عالی: most diverse]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 متنوع گوناگون، متفاوت

  • 1.Freud had many diverse interests in psychology.
    1. فروید علایق گوناگونی در روان شناسی داشت.
  • 2.New York is a very culturally diverse city.
    2. نیویورک از لحاظ فرهنگی شهری بسیار متنوع است.
  • 3.We hold very diverse views on the topic.
    3. ما درباره این موضوع نظرات بسیار متفاوتی داریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان