[فعل]

to divert

/daɪˈvɜrt/
فعل گذرا
[گذشته: diverted] [گذشته: diverted] [گذشته کامل: diverted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تغییر مسیر دادن معطوف کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: منحرف کردن
  • 1.Our flight was diverted to another airport because of the bad weather.
    1. پرواز ما به موجب هوای نامساعد به فرودگاه دیگری معطوف شد.
  • 2.The police diverted the traffic because there was a demonstration.
    2. پلیس اتومبیل‌ها را تغییر مسیر داد، چون تظاهرات در جریان بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان