[صفت]

divided

/dɪˈvɑɪd.ɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more divided] [حالت عالی: most divided]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مجزا دارای اختلاف عقیده

معادل ها در دیکشنری فارسی: متشتت
  • 1.Board members are divided over the plans for the new stadium.
    1. اعضای هیئت مدیره بر سر طرح های ورزشگاه جدید اختلاف عقیده دارند.
  • 2.divided parts of a house
    2. بخش های مجزای یک خانه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان