Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تنوع بخشیدن
2 . متنوع شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to diversify
/daɪˈvɜːrsɪfaɪ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: diversified]
[گذشته: diversified]
[گذشته کامل: diversified]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تنوع بخشیدن
متنوع کردن
مترادف و متضاد
branch out
1.Farmers are being encouraged to diversify into new crops.
1. کشاورزها تشویق میشوند که به محصولاتشان تنوع ببخشند.
2.The company has been trying to diversify its business.
2. شرکت سعی داشته به کسب و کارش تنوع ببخشد.
2
متنوع شدن
جورواجور شدن، گوناگون شدن
1.Patterns of family life are diversifying.
1. الگوهای زندگی خانوادگی دارند متنوع میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
diversely
diverse
divergently
divergent
diverge
diversion
diversity
divert
diverted
divest
کلمات نزدیک
diversification
diverse
divers
divergent
divergence
diversion
diversity
divert
divertimento
divertissement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان