Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . واقعبین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
down-to-earth
/ˌdaʊn tu ˈɜːrθ/
غیرقابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more down-to-earth]
[حالت عالی: most down-to-earth]
1
واقعبین
واقعبینانه
approving
1.I like your down-to-earth approach to problem-solving.
1. من رویکرد واقعبینانه تو را در حل مشکل دوست دارم.
2.She's a down-to-earth woman with no pretensions.
2. او زنی واقعبین و بدون تظاهر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
down-market
down-at-the-heels
down-at-heel
down-and-out
down under
downbeat
downcast
downer
downfall
downgrade
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان