Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . راننده
2 . چوب گلف با سر چوبی
3 . گرداننده (نرمافزار)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
driver
/ˈdrɑɪ.vər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
راننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
راننده
شوفر
مترادف و متضاد
chauffeur
motorist
1.The driver of the van was killed in the accident.
1. راننده ون در تصادف کشته شد.
a taxi driver
یک راننده تاکسی
2
چوب گلف با سر چوبی
3
گرداننده (نرمافزار)
راهانداز
specialized
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
drive-through
drive up the wall
drive to distraction
drive crazy
drive away
driver's license
driveway
driving
driving licence
driving license
کلمات نزدیک
driven
drivel
drive-through
drive-in
drive-by
driver's license
driverless
driver’s license
driveshaft
driveway
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان