Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . درام (ساز)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
drums
/dɹʌmz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درام (ساز)
1.I used to play drums in a band.
1. من قبلاً در گروه درام مینواختم.
2.They danced to the beat of the drums.
2. آنها با ضربات درام رقصیدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
drumming
drummer
drumlin
drumbeat
drum pad
drumstick
drunk
drunk as a skunk
drunk driver
drunk tank
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان