Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مست
2 . در حال مستی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
drunken
/ˈdrʌŋkən/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more drunken]
[حالت عالی: most drunken]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مست
دائمالخمر، عرقخور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پاتیل
سرمست
1.She was often beaten by her drunken husband.
1. او اغلب توسط شوهر مستش کتک میخورد.
a drunken driver
یک راننده مست
2
در حال مستی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
drunk driving
drunk
drumstick
drummer
drumhead
drunkenly
drunkenness
drupe
dry
dry clean
کلمات نزدیک
drunkard
drunk tank
drunk driver
drunk as a skunk
drunk
drunkenly
drunkenness
drupe
dry
dry cleaning
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان