[اسم]

dumbass

/dˈʌmæs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آدم خنگ آدم احمق

معادل ها در دیکشنری فارسی: مشنگ کودن
culturally sensitive informal offensive
مترادف و متضاد fool stupid
  • 1.You're such a dumbass!
    1. تو یک آدم کاملاً خنگ هستی!
[صفت]

dumbass

/dˈʌmæs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more dumbass] [حالت عالی: most dumbass]

2 احمقانه احمق

culturally sensitive informal
مترادف و متضاد foolish stupid
  • 1.No, we can't do that! Geez, what a dumb-ass idea.
    1. نه، نمی‌توانیم آن کار را انجام دهیم! وای، چه ایده احمقانه‌ای.
  • 2.That dumbass driver ruined my car!
    2. آن راننده احمق، اتومبیلم را داغان کرد!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان