[قید]

duly

/ˈduːli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more duly] [حالت عالی: most duly]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌نحو احسن به‌طور شایسته، طبق اصول

formal
  • 1.The document was duly signed by the inspector.
    1. آن سند توسط بازرس طبق اصول امضا شد.

2 به‌موقع سر وقت

  • 1.They duly arrived at 9.30 in spite of torrential rain.
    1. آنها به‌موقع ساعت 9:30 علیرغم باران سیل‌آسا رسیدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان