Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حاشیه
2 . برتری
3 . لبه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
edge
/edʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حاشیه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حاشیه
مترادف و متضاد
border
boundary
perimeter
verge
1.They built the church on the edge of the village.
1. آنها کلیسا را در حاشیه روستا ساختند.
2
برتری
1.In terms of experience, she definitely had the edge over the other people that we interviewed.
1. از نظر تجربه، او قطعا بر سایر افرادی که مصاحبه کردیم برتری داشت.
3
لبه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دم
لبه
لب
کناره
1.Careful with that open tin - it's got a very sharp edge.
1. مواظب آن قوطی در باز باش؛ لبه بسیار تیزی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
eddy
eddo
edam
edacious
ecuadorian
edible
edible asparagus
edible bean
edible fruit
edify
کلمات نزدیک
edgar
eden
edema
eddy
eddie
edgeways
edging
edgy
edible
edict
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان