[قید]

effortlessly

/ˈefərtləsli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدون زحمت به آسانی

معادل ها در دیکشنری فارسی: به‌آسانی
  • 1.She walks effortlessly now.
    1. او حالا بدون زحمت راه می‌رود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان