Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برقی
2 . هیجانزده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
electrified
/ɪˈlɛktrɪfʌɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more electrified]
[حالت عالی: most electrified]
1
برقی
برقدار
1.An electrified wire solved the problem.
1. یک سیم برقدار مشکل را حل کرد.
2
هیجانزده
بههیجانآمده
1.Readers were electrified by the writer's audacity.
1. خوانندهها از جسارت نویسنده هیجانزده شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
electrification
electrics
electricity bill
electricity
electrician
electrify
electrocardiogram
electrochemical
electrochemistry
electroconvulsive therapy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان