[صفت]

electrified

/ɪˈlɛktrɪfʌɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more electrified] [حالت عالی: most electrified]

1 برقی برق‌دار

  • 1.An electrified wire solved the problem.
    1. یک سیم برق‌دار مشکل را حل کرد.

2 هیجان‌زده به‌هیجان‌آمده

  • 1.Readers were electrified by the writer's audacity.
    1. خواننده‌ها از جسارت نویسنده هیجان‌زده شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان