[اسم]

emissary

/ˈemɪseri/
قابل شمارش
[جمع: emissaries]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فرستاده مامور

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیک هیئت اعزامی فرستاده
مترادف و متضاد envoy
  • 1.the King’s special emissary
    1. فرستاده مخصوص پادشاه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان