[قید]

emotionally

/ɪˈmoʊ.ʃən.əl.i/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از لحاظ احساسی با حالت احساسی

  • 1.Many children have become emotionally disturbed.
    1. بسیاری از کودکان از لحاظ احساسی دچار اختلال شده اند.
  • 2.She spoke emotionally about her experiences as a war correspondent.
    2. او بعنوان یک خبرنگار جنگی، (با حالتی) احساسی درباره خاطراتش صحبت می کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان