Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . استخدام کردن
2 . بهکار بردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to employ
/ɪmˈplɔɪ/
فعل گذرا
[گذشته: employed]
[گذشته: employed]
[گذشته کامل: employed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
استخدام کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استخدام کردن
مترادف و متضاد
hire
recruit
dismiss
1.How many people does your company employ?
1. شرکت شما چند نفر را استخدام میکند؟
2
بهکار بردن
استفاده کردن
1.Companies employ clever tactics to persuade us to buy their products.
1. شرکتها از راهکارهای هوشمندانه استفاده میکنند تا ما را وادار به خرید محصولاتشان کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
empiricism
empirical
empire
emphysema
emphatically
employed
employee
employer
employment
employment agency
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان