Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قادر ساختن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to enable
/ɛˈneɪbəl/
فعل گذرا
[گذشته: enabled]
[گذشته: enabled]
[گذشته کامل: enabled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
قادر ساختن
ممکن کردن
مترادف و متضاد
allow
1.the evidence would enable us to exonerate him.
1. شواهد ما را قادر خواهد ساخت که او را تبرئه کنیم.
2.This new program will enable older people to study at college.
2. این برنامه افراد مسنتر را قادر میکند که در دانشکده درس بخوانند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
en suite
en papillote
en masse
emulsify
emu novaehollandiae
enact
enamel
encampment
encapsulate
encase
کلمات نزدیک
en-suite
en suite
en route
en masse
en bloc
enact
enactment
enamel
enamelwork
enamor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان