Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . انرژی بخشیدن
2 . انرژی دادن (معمولاً جنبشی یا الکتریکی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to energize
/ˈenərdʒaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: energized]
[گذشته: energized]
[گذشته کامل: energized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
انرژی بخشیدن
قوت دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انرژی دادن
1.His rousing speech energized the audience.
1. سخنرانی مهیج او به مخاطب انرژی بخشید.
2
انرژی دادن (معمولاً جنبشی یا الکتریکی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انرژی دادن
تصاویر
کلمات نزدیک
energetically
energetic
enemy
enema
enduring
energy
energy saving lamp
energy-efficient
energy-saving
enervate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان