Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . توازن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
equilibrium
/ˌiːkwɪˈlɪbriəm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
توازن
تعادل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تعادل
توازن
موازنه
1.The point at which the solid and the liquid are in equilibrium is called the freezing point.
1. نقطه ای که در آن جامد و مایع به توازن می رسند نقطه ی انجماد نام دارد.
2.We have achieved an equilibrium in the economy.
2. ما به تعادلی در اقتصاد رسیده ایم.
تصاویر
کلمات نزدیک
equilateral triangle
equilateral
equidistant
equestrianism
equestrian
equine
equinox
equip
equipment
equipped
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان