[صفت]

erratic

/ɪˈrætɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more erratic] [حالت عالی: most erratic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 متغیر نامعین

معادل ها در دیکشنری فارسی: متغیر
مترادف و متضاد unpredictable
  • 1.The artist's paintings have an erratic qualify, some being excellent, and others mediocre.
    1. نقاشی های هنرمند کیفیت متغیری دارند، برخی عالی هستند و برخی متوسط.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان