Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیرونی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
external
/ekˈstɜrn.əl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more external]
[حالت عالی: most external]
1
بیرونی
خارجی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برونمرزی
بیرونی
خارجی
روکار
مترادف و متضاد
internal
1.All exams are marked by an external reviewer.
1. تمام امتحانها توسط یک بازبین بیرونی نمره داده میشوند.
2.the external walls of the house
2. دیوارهای بیرونی خانه
3.This cream is for external use only.
3. این پماد فقط برای مصرف خارجی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
extermination
exterminate
exterior
extenuating circumstances
extent
external line
externally
extinct
extinction
extinguish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان