[فعل]

to extinguish

/ɪkˈstɪŋɡwɪʃ/
فعل گذرا
[گذشته: extinguished] [گذشته: extinguished] [گذشته کامل: extinguished]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خاموش کردن (آتش) مهار کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: خاموش کردن
مترادف و متضاد put out
  • 1.It took them several hours to extinguish the fire.
    1. ساعت‌ها طول کشید تا آتش را مهار کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان