[اسم]

facilitation

/fəˌsɪləˈteɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تسهیل آسان‌سازی

معادل ها در دیکشنری فارسی: تسهیل گره‌گشایی
  • 1.The facilitation of international communication
    1. تسهیل ارتباط‌های بین‌المللی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان