[اسم]

facility

/fəˈsɪl.ət̬.i/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ساختمان

  • 1.a medical facility
    1. یک ساختمان پزشکی

2 تسهیلات

  • 1.Do you have an overdraft facility on your account?
    1. آیا روی حساب بانکی خود تسهیلات اضافه‌برداشت دارید؟
credit facilities
تسهیلات اعتباری

3 وسیله

  • 1.This facility makes cooking easier.
    1. این وسیله آشپزی را آسانتر می‌کند.

4 آسانی سادگی، سهولت

معادل ها در دیکشنری فارسی: آسانی
مترادف و متضاد ease
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان