Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . امکانات
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
facilities
/fəˈsɪl.ət̬.iz/
غیرقابل شمارش
1
امکانات
وسایل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تجهیزات
تسهیلات
امکانات
1.athletic facilities
1. امکانات (وسایل) ورزشی
2.The exercise facilities at our gym are excellent.
2. وسایل ورزشی باشگاه ما عالی هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
facilitation
facilitate
facile
facial hair
facial cream
facility
facing
facsimile
fact
fact sheet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان