Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ناپدید شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to fade away
/feɪd əˈweɪ/
فعل ناگذر
[گذشته: faded away]
[گذشته: faded away]
[گذشته کامل: faded away]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ناپدید شدن
محو شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زایل شدن
نامرئی شدن
ناپدید شدن
محو شدن
کمرنگ کردن
1.With time, memories of that painful summer would fade away.
1. با (گذر) زمان، خاطرات آن تابستان دردناک ناپدید خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
fade
fad
faculty
factual
factotum
faded
faff about
fag
faggot
fahrenheit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان