[اسم]

fairness

/ˈfernəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رنگ روشن (مو و پوست)

2 انصاف عدالت، برابری

معادل ها در دیکشنری فارسی: انصاف قسط
  • 1.He believes in fairness and decency.
    1. او معتقد به انصاف و نجابت است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان