Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fairy
/ˈfɛrɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پری
1.a good fairy
1. یک پری مهربان
2.The tooth fairy
2. پری دندان
تصاویر
کلمات نزدیک
fairway
fairness
fairly
fairground
fair-trade
fairy godmother
fairy lights
fairy story
fairy tale
fait accompli
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان