[اسم]

farming

/ˈfɑr.mɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کشاورزی مزرعه‌داری

معادل ها در دیکشنری فارسی: زراعت کشاورزی کشت کشت و زرع
مترادف و متضاد agriculture cultivation planting industry
  • 1.farming methods
    1. شیوه‌های کشاورزی
  • 2.modern farming
    2. کشاورزی مدرن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان