[صفت]

farsighted

/ˈfɑrˈsaɪtəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more farsighted] [حالت عالی: most farsighted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دور بین (پزشکی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: دوربین
مترادف و متضاد long-sighted nearsighted
  • 1.I was born farsighted.
    1. من دور بین به دنیا آمدم.
توضیحاتی در رابطه با farsighted
صفت farsighted فردی را توصیف می کند که مبتلا به اختلال دور بینی چشم است. افراد دور بین اجسامی را که در فاصله دور هستند، بهتر می بینند و هنگام دیدن اجسام نزدیک با مشکل مواجه می شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان