Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دورترین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
farthest
/ˈfɑːrðɪst/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دورترین
1.a competition to see who could throw (the) farthest
1. مسابقه ای برای دیدن اینکه چه کسی می تواند به دورترین فاصله پرتاب کند
تصاویر
کلمات نزدیک
farther
fart
farsighted
farrow
farrier
farvardin
fascia
fascinate
fascinated
fascinating
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان