[فعل]

to fascinate

/ˈfæsəˌneɪt/
فعل گذرا
[گذشته: fascinated] [گذشته: fascinated] [گذشته کامل: fascinated]

1 مجذوب کردن جذب کردن

  • 1.Anything to do with planes and flying fascinates him.
    1. هر چیز مربوط به هواپیما و پرواز او را مجذوب می‌کند.
  • 2.Science has always fascinated me.
    2. علم همیشه من را مجذوب کرده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان