Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پر کردن
2 . پر شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to fill
/fɪl/
فعل گذرا
[گذشته: filled]
[گذشته: filled]
[گذشته کامل: filled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آکندن
پر کردن
انباشتن
مترادف و متضاد
load
make full
empty
to fill something
چیزی را پر کردن
Please fill this glass for me.
لطفاً این لیوان را برای من پر کنید.
to fill something with something
چیزی را از چیزی پر کردن
1. Can you fill this glass with water, please?
1. میتوانی لطفاً این لیوان را با آب پر کنی [لطفاً در این لیوان آب پر میکنی]؟
2. I filled the bucket with water.
2. من سطل را از آب پر کردم.
2
پر شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پر شدن
1.I drank my tea while the bath was filling.
1. تا وان داشت پر میشد، من چایم را نوشیدم.
to fill with something
از چیزی پر شدن
His eyes filled with tears.
چشمانش از اشک پر شدند [چشمانش پر از اشک شدند].
تصاویر
کلمات نزدیک
filipino
filings
filing system
filing cabinet
filing
fill in
fill it up, please.
fill out
fill out the form
fill up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان