[صفت]

first-rate

/fɜrst-reɪt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تراز اول عالی

معادل ها در دیکشنری فارسی: درجه یک ممتاز
مترادف و متضاد excellent
  • 1.He was considered a first-rate musician.
    1. او یک موسیقیدان تراز اول در نظر گرفته می‌شد.
  • 2.The food here is absolutely first-rate.
    2. غذای اینجا واقعاً عالی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان