[صفت]

flaccid

/ˈflæksɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more flaccid] [حالت عالی: most flaccid]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شل و آویزان شل و ول، سست، ضعیف

مترادف و متضاد flabby loose unfirm
  • 1.If a plant is not watered enough, its leaves become flaccid.
    1. اگر یک گیاه به اندازه کافی آبیاری نشود، برگ هایش شل و آویزان می شوند.
  • 2.your muscles are flaccid.
    2. عضلات شما شل و ول هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان