Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گله
2 . دسته دسته رفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
flock
/flɑk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گله
دسته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رمه
گله
a flock of goats
یک گله بز
[فعل]
to flock
/flɑk/
فعل ناگذر
[گذشته: flocked]
[گذشته: flocked]
[گذشته کامل: flocked]
صرف فعل
2
دسته دسته رفتن
فوج فوج رفتن
1.People have been flocking to the exhibition.
1. مردم فوج فوج به نمایشگاه رفتهاند.
2.Tourists flock to see the town’s medieval churches and buildings.
2. گردشگران دسته دسته به تماشای کلیساها و ساختمانهای قرون وسطایی شهر رفتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
floating voter
floating
float on air
float
flit
flog
flogging
flood
flood irrigation
flood tide
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان