[قید]

for life

/fɔr laɪf/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تا آخر عمر

معادل ها در دیکشنری فارسی: مادام‌العمر
  • 1.I will have to take this medicine for life.
    1. من مجبور خواهم بود تا آخر عمر این دارو را مصرف کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان